مکس بلومنتال خبرنگار امریکایی که در زمان حضور دکتر پزشکیان در نیویورک در گفتوگوی جمعی از خبرنگاران با او حضورداشته، فاش کرد که رئیسجمهور ایران به او گفته است «ویتکاف یک شیاد است و کاش جلسات با او را ضبط میکردیم، چون در جلسه با ما یک حرف مثبت میزد و بعد که به واشینگتن برمیگشت چیز دیگری میگفت»!
شیاد بودن در روابط بینالملل نامی است که در نگاه دیپلماتیک آن، «تلاش در جهت منافع ملی» میگویند. ویتکاف یا جانکری (که امضایش تضمین بود) و هر امریکایی دیگری که مقابل ایرانیان به مذاکره بیاید، و بلکه هر مذاکرهکنندهای از غرب یا شرق که مقابل مذاکرهکننده کشور دیگری از شرق یا غرب بنشیند، نیز چنین هستند و چنین بودند و خواهند بود. شاید برخی دیپلماتها در تاریخ یافت شوند که (گاهی نه همیشه) مسائل اخلاقی را نیز در مذاکرات با کشورها پاس داشتهاند، اما روش معمول بهویژه در میان دیپلماتهای غرب وحشی همین بوده است که شیادی و کلاهبرداری و دروغ را پاس بدارند. نام این رفتار، سیاست است که عوام میگویند پدر و مادر ندارد و خواص میگویند سیاست در ابعاد بینالملل یعنی بهکارگیری قدرت و قواعد پایدار میان دولتها.
عامه مردم وقتی درباره یک مذاکره سیاسی سخن میگویند به مانورهای پشتپرده و کمتر اخلاقی نظر دارند. اینکه طرف قدرتمندتر برای نفوذ و تسلط بر طرف ضعیف تلاش میکند. از همینرو مردم عموماً تصویر بازیوار از روابط سیاسی دارند. نگاه منفی به سیاست در دیدگاه ملتها بخشی مربوط به همین پیچیدگیهای غیرشفاف برای عامه است.
در زبان نخبگان و اندیشمندان، قدرت، هسته اصلی علم سیاست است و منافع ملی، محور روابط میان دولتها. در این نگاه، نگرش مسلط در روابط بینالملل، واقعگرایانه است و امنیت، نیاز بنیادین دولتها و ملتها. حاکمیت ملی و لزوم احترام دیگران به آن مسئلهای حیاتی و غیرقابلبحث است و مبنای پذیرش قدرت سیاسی دیگران، مشروعیت است و قاعده پایدار روابط بین دولتها چیزی نیست جز موازنه قوا.
ویتکاف حتی از یک شیاد هم بدتر است، اما این چیزی نیست که ما به آن تکیه کنیم. ماکیاولی وقتی گفت که «هدف، وسیله را توجیه میکند» مناقشهبرانگیزترین گزارهها را درباره سیاستورزی عملی به کار برد. اما این تعریف راهکار عملی سیاستمداران در تاریخ بوده است! ماکسوبر که او را به همراه چند جامعهشناس دیگر پدر جامعهشناسی و از اثرگذارترین نظریهپردازان توسعه مدرن جهان غرب میشناسند، سیاست را «کوشش برای سهیم شدن در قدرت یا تأثیر گذاشتن بر توزیع قدرت، چه میان دولتها و چه درون یک دولت» تعریف میکرد. یک سیاستمدار وقتی در عرصه بینالملل پا میگذارد باید بداند که آنجا صحنه مبارزه برای قدرتمندشدن است و جوهر این مبارزه در تمایز میان دوست و دشمن نهفته است. اصولاً ساختار نظام بینالملل دولتها را وادار میکند به دنبال بقا باشند. ما این مبارزه برای بقا را در جنگ اخیر دیدیم و لمس کردیم. دشمن که برای ریشهکنی بقای ما آمده بود وقتی بقای خود را در خطر دید، دست از جنگ کشید و با آنکه بسیاری از آن زمان تاکنون هر روز، روز بعد را زمان شروع جنگ تازه اعلام میکنند، هنوز ترس از بقا مانع حمله دشمن شده است.
چرچیل معتقد بود که در سیاست، دشمنان دائمی وجود ندارند، فقط منافع دائمی وجود دارند. ما برخلاف این جمله به ظاهر شیک چرچیل با تمام وجود میفهمیم که منافع دائمی انگلیس و امریکا، آنان را به دشمنان دائمی و حتی ابدی برای ملتهای جهان تبدیل کرده است.
ویتکاف شیاد است. مقابل او نباید مانند او شد. فقط کافی است از قبل بدانیم که با یک شیاد قرار ملاقات داریم!